گاهی نشستن پای صحبت های یک پیرمرد کهنسال، تجربه ای را کسب خواهید کرد که وقت گذراندن با ده ها جلد کتاب و دیدن صدها ساعت ویدئو های انگیزشی و آموزشی یوتیوب در برابر چنین قدرت تاثیر گذاری هیچ و پوچ اند. اگر جویای شتاب و آسانسوری در زندگی خود هستید حرفهای من را کمی جدی بگیرین.
او نیاز به شنیده شدن دارد نه خاک خوردن در فضای بسته. او شاید اینفلوئنسری را بلد نباشد او شاید نویسنده خوبی نباشد اما با کلام لرزانش میتواند زندگیتان را مانند یک زلزله هشت ریشتری از نو بنا کند، بنّایی با تجربه که برای هر دونه ی خشت ش موهایش را سپید کرده.
آنها کتاب های متحرکی هستند که در سن خویش، صادقانه نقشه ای از تمام دست اندازهای زندگی و تجربه ی خوب و بد را مجانی و با صداقت در اختیارتان قرار میدهند.
ای کاش نمایشگاه و یا مرکزی داشتیم که این عزیزان در میز ها دو نفره و یا چند نفره، تجربیاتشون را داغ داغ و فیس تو فیس بهمون انتقال میدادند مانند یک نویسنده سیار.
اگر در اطرافتان از این نعمت بزرگ برخوردارید به جرات میتوان گفت شما نیاز به هیچ نمایشگاه کتابی ندارید آنها کتاب های سیاری هستند که توجه بهشون باعث شتاب و انتخاب مسیر درست زندگی تان می شود. سالمندی به معنای نگهداری و آماده سازی برای مرگ نیست آنها کلیکسیون تجربه ای گرانبها با هزینه عمر خویش هستند. همانطور که یک قطعه زمانی صفت “گرانبها” به خود میگیرد که نایاب و قدیمی باشد چه رسد نایاب و قدیمی و زنده و دلنشین.
حال دل سالمندانمون رو دریابیم و از این ظرفیت دو طرفه استفاده کنیم
سالمندن یعنی صندوقچه ای از طلا 😍 دیگه نگیم سالمند بگیم تجربه دون
